شرایط استخدام مربیان پیش دبستانی و معلمان نهضت سوادآموزی اعلام شد طرح مشوقانه کمیته امداد برای مهاجرت معکوس مددجویان حاشیه شهر کشف ۳۹ فقره سرقت قطعات خودرو در مشهد (۳۰ آبان ۱۴۰۳) تصادف مرگبار دستگاه میکسر با یک شهروند در مشهد (۳۰ آبان ۱۴۰۳) | راننده بازداشت شد و کامیون به پارکینگ انتقال یافت اعلام نتایج آزمون EPT آبان ۱۴۰۳ دانشگاه آزاد اعلام شد چگونه جلوی نفوذ آلودگی به داخل خانه را بگیریم؟ دبیر شورای عالی نظام پزشکی کشور در واکنش به خشونت علیه کادر درمان: مدارای اجتماعی کاهش و آستانه تحریک‌پذیری افزایش یافته است هشدار شیوع شدید آنفلوانزای H۱N۱ زنگ خطر شیوع تب دنگی متناسب‌سازی حقوق برای «بازنشستگان لشکری» اجرا نشد (۳۰ آبان ۱۴۰۳) پزشکی شخص‌محور، انقلابی در دنیای طب و پزشکی خواهد بود نخستین آمارنامه شیرخشک رگولار کشور به‌زودی منتشر می‌شود پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (چهارشنبه، ۳۰ آبان ۱۴۰۳) | رگبار باران در سطح استان انتصاب مدیر منطقه یک شهرداری مشهدمقدس (۳۰ آبان ۱۴۰۳) پزشکی برتر است که بیماری را در یک بیمار خاص درمان می‌کند جزئیات قتل هولناک مرد میانسال توسط پسرانش در مشهد فاش شد + عکس رئیس سازمان نظام پزشکی مشهد: پزشکی شخص‌محور آینده طبابت است + فیلم معلولان، محروم از فرصت‌های برابر | ۱۵ درصد از جامعه ایران، معلولیت دارند از خیابان شیرازی تا نواب صفوی | معرفی خیابان‌های مشهد نزدیک حرم امام‌رضا(ع) + نقشه گلایه شهروندان از نرخ‌های متفاوت لباس‌های ام‌آر‌آی کارگاه آموزشی «قانون الزام به ثبت اسناد رسمی اموال غیرمنقول» برگزار شد مرثیه حداقل‌بگیران تأمین اجتماعی آخرین خبر از زمان ثبت‌نام بیمه تکمیلی جدید بازنشستگان تأمین اجتماعی (۳۰ آبان ۱۴۰۳) خطر مرگ با مونوکسیدکربن دیابت و فشارخون کنترل‌نشده صدمات جدی به کلیه وارد می‌کند «سرماخوردگی»، شایع‌ترین بیماری تنفسی این روزها حداقل دستمزد کارگر و مستمری بازنشستگان تأمین اجتماعی باید از ۲۰ میلیون تومان شروع شود فشار روانی-اجتماعی اجاره نشینی بر زندگی مستأجران | اجاره به شرط تحقیر! شناسایی هزار و ۴۷۰ نوع ماده مخدر جدید در جهان بررسی عوامل قتل‌های ناموسی از منظر جامعه‌شناسی | گذر قاتل از مسیر عشق چالش‌های ترافیکی پایتخت با قطع برق چراغ‌های راهنمایی علت فوت ناگهانی دانشجوی بوشهری اعلام شد
سرخط خبرها

بایسیکل ران!

  • کد خبر: ۱۷۱۵۶۶
  • ۰۶ تير ۱۴۰۲ - ۱۶:۱۷
بایسیکل ران!
پسری ترکه‌ای و جوان سوار یک دوچرخه تند رکاب می‌زد و سعی می‌کرد از اتوبوس عقب نیفتد و هم زمان حواسش به شیشه‌های اتوبوس بود.

دختر جوان کوله اش را روی نیمکت ایستگاه گذاشته بود و خودش ایستاده بود. نگاهش را دائم به انتظار چیزی یا کسی پرت می‌کرد به اطراف. در‌های اتوبوس بسته شد. دختر تندی کوله اش را برداشت و رفت سمت اتوبوس و هم زمان با زدن ضربه به در اتوبوس گفت: «آقا، آقا... نگه دارین لطفا!» راننده در را زد و وقتی دختر سوار می‌شد، از توی آینه گفت: «خانم ما رو مسخره کردی! از اون موقع ایستادی توی ایستگاه، سوار شو خب! مردم که علاف شما نیستن!»

دختر کمی سرخ شد و چیزی نگفت، رفت نشسته روی یک صندلی و کوله اش را بغل گرفت. سرش را انداخت پایین. گوشی اش را از توی کوله اش درآورد. آن را جلو دهانش گرفت و خواست یک فایل صوتی بفرستد، اما پشیمان شد و بعد بلا فاصله شروع کرد با شدت چیزی را تایپ کردن. زن میان سالی یک بطری آب گرفت سمت دختر و گفت: «بیا قبل از اینکه اون پیام رو ارسال کنی، یه کم آب بخور!» دختر با تعجب بطری آب را گرفت و بعد با تردید در بطری آب را باز کرد و آب را خورد؛ تند و لاجرعه! زن میان سال همان طور نگاهش می‌کرد. دختر لب هایش را با پشت دستش پاک و از زن تشکر کرد. زن در جواب گفت: «این قشنگه!» دختر پرسید: «چی قشنگه؟!» زن با اشاره چشمانش به بیرون و آن سوی پنجره اشاره کرد.

پسری ترکه‌ای و جوان سوار یک دوچرخه تند رکاب می‌زد و سعی می‌کرد از اتوبوس عقب نیفتد و هم زمان حواسش به شیشه‌های اتوبوس بود. دختر برگشت سمت شیشه و مرد جوان را دید. جوان دوچرخه سوار با دیدن دختر خندید و برایش تندتند دست تکان داد. دختر، اما اخم کرد و رویش را برگرداند. پسر جوان همچنان سوار بر دوچرخه کنار اتوبوس می‌راند. زن میان سال لبخند زد و گفت: «نامزدته؟!» دختر گفت: «آره، اما صبح من رو کاشت و نیومد!» زن میان سال گفت: «دوسش داری؟» دختر لبخند زد و فقط سرش را تکان داد! زن دوباره پرسید: «بهش اعتماد داری؟» دختر گفت: «آره، قطعا!» زن گفت: «پس این بار هم بهش اعتماد کن و ببخشش.»

دختر جوان گفت: «چشم!» بعد برگشت سمت شیشه. پسر دوچرخه سوار تا دید دختر برگشت، لبخند زد و بعد یک دستش را چندبار به نشانه عذرخواهی کشید روی چانه و ریش‌های کوتاه سیاهش. دختر لبخند زد. پسر با دیدن خنده دختر ذوق زده شد و دوتا دستانش را از هم به دوطرفش باز کرد و بدون گرفتن دسته دوچرخه رکاب می‌زد.

دختر لب هایش را گاز گرفت و اخم کرد. اتوبوس کشید کنار خیابان و ایستاد. دوچرخه سوار هم ایستاد. راننده با صدای بلند گفت: «خانم بفرمایید پایین یا آقاتون رو بگید با همون دوچرخه اش بیاد بالا تا عاشقیت شما کار دست ما نداده!» دختر سرخ شد و کوله اش را برداشت و برای زن میان سال دستی تکان داد و پیاده شد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->